اکثر تحلیل گران تکنیکال معتقدند که نیرویی که فشارهای خرید و فروش به عبارت دیگر متقاضیان خرید و یا فروش عوض میکند، برآیند تغییرات بنیاد، عملکرد شرکت و همچنین مربوط به اقتصاد بازار میباشد و همین نیرو بر قیمت ها تاثیر میگذارد. نمودارها در برگیرنده علتهای رشد و سقوط قیمت سهم نیستند، بلکه نشاندهنده تاثیر آنها بر ارزش سهام شرکت ها هستند.
پس تحلیلگر تکنیکال در باز بورس و هر بازار مالی دیگری فقط تمرکز خود را بر نمودار قیمتی سهم معطوف داشته، روندها را شناسایی میکند و با سوار شدن بر موجها از آن سود دریافت میکند.قیمت ها، روندها را دنبال میکنند
نظریهی ثابت شدهای نیز وجود دارد که میگوید قیمت ها براساس روندها حرکت میکنند. به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن دربارهی حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت سهم به روند فعلی خود ادامه میدهد تا زمانی که عوامل بازدارندهی حرکت، آن را متوقف کند. این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل گران میباشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تاثیر نگذاشته جهت خود را حفظ میکنند.
الگوها به تکرار تمایل دارند
تجربه در بازار بورس سهام و بررسی تعداد کثیری از سهام و نمودارهای آنها حاوی پیام تکرار الگوهای خاص هستند. که شاخه شناخت الگوها یا همان چارت پترن را اهمیت میبخشد. سابقه الگوها و نتایج آنها ضامن میزان تکرار پذیری و میزان قطعیت آنها را مشخص میکند. پایه و اساس این شاخه از علم تکنیکال اصول روانشناسی انسانهاست؛ که بازیگران اصلی بحث معامله گری در بورس سهام هستند. این امر باعث میشود که الگوها را به عنوان اصول ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم.
با نگاهی به نمودارهای سهام و کسب اطلاعاتی در مورد قیمت و اندازهی سهام در گذشته میتوان به تغییراتی که در آینده رخ خواهند داد، پی برد. پس با این رویکرد میتوان سقوط و اوج گرفتن سهام را پیشبینی کرد. بهعبارت دیگر فرض کنید در بررسی سهمی خاص، یک رفتار تغییر قیمتی در چند بازه زمانی رفتار مشابهی داشته باشد، اگر قیمت حال آن سهم در الگویی مانند سابقه قرار دارد، میتوان منتظر رفتار مشابه سابقه آن بود. این الگو بدون تغییر و شکست، در طی زمان تکرار میشود. بر اساس همین تحلیلهای تکنیکال میتوان روند را پیشگویی کرد.
اهمیت استفاده از تحلیل تکنیکال در بازار بورس سهام
استفاده از علم ریاضیات
تحلیل تکنیکال بر اساس ریاضیات و آمار و احتمالات بنا شده است، یعنی این تحلیل از احتمالات کمک میگیرد. به کمک احتمال میتوان وضعیت بازار سهام را پیشبینی کرد، با این نوع تحلیل دید خوبی نسبت به آینده و روندها بهدست میآید و برآورد تغییر قیمتها منعکس میشود. سرعت و دقت این روش در کوتاه مدت بسیار بیشتر از تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) است.
لازم به ذکر است تمامی ابزارهای کمکی نظیر اندیکاتورها (نوسانگر نماها، روندها و حجمها) جملگی بر مبنای فرمولهای ریاضیات و آمار استوار هستند. نموداری که به ما نمایش میدهند حاصل انجام معادلاتی روی نمودار قیمتی سهم هستند.
تعریف روندهای کوتاه مدت و میان مدت در تحلیل تکنیکال سهام
تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای آن دسته از سرمایه گذاران که دید بلند مدت دارند کاملا مفید و کافی است. این دسته از فعالان بازار و سرمایه گذاران سود خود را از صبر و چشم پوشی از نوسانات کوتاه مدت دریافت میکنند، ولی “زمان” در تحلیل تکنیکال مطرح نیست. موفقیت هر سهم به سودآوری شرکت وابسته است. بنابراین برای سرمایهگذاری بلندمدت نمیتوان به تحلیل تکنیکال اکتفا کرد؛ چون در این نوع تحلیل، سودسازی کوتاه مدت مد نظر است.
اما تحلیل تکنیکال فقط برای کوتاه مدت نیست، حتی میتوان برای میانمدت از آن بهره برد. مثلا اگر شرکتی بخش جدیدی به کسب و کار خود اضافه کند و این بخش شروع به درآمدزایی و سودآوری کند، قیمت سهام آن شرکت افزایش مییابد. اما با مطالعهی گذشته و سوابق این شرکت نمیتوان به سودی که از بابت افزودن خدمت و یا محصول بدست میآید، بهره مند شد. بهعبارت دیگر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) تنها بخشی از تأثیرات قیمت را نشان میدهد. همین بخش جدیدی که در شرکت فرضی بحث کردیم، نمیتواند یکباره و در طی چند روز به رشد و تولید برسد و این تغییرات نیازمند زمان است. در چنین شرایطی تحلیل تکنیکال تصویری واضح به شما میدهد و ۳ تا ۶ ماه آینده را برایتان پیشبینی میکند. پس در واقع نگاه خُرد و کلان در تحلیل تکنیکال و بنیادی در کنار هم مکمل یکدیگرند.
نشانههایی از خطرات در کمین بورس سهام
گاهی اوقات خطر سقوطی که یک سهم را تهدید میکند از گزارشات مالی فصلی قابل برداشت نیست. تحلیل بنیادی معمولا نمیتواند این گونه خطرها را به موقع نمایان سازد، اما با مطالعه سوابق و همزمان استفاده از تحلیل تکنیکال این گونه رفتارهای ناگهانی قابل پیشبینی است. تحلیل تکنیکال علت سقوط را شناسایی نمیکند اما وقوع آن را به شما گوشزد خواهد کرد. مثلا قبل از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۹ میلادی، همه چیز در بازار سهام آمریکا بهخوبی پیش میرفت. هیچکس نمیتوانست بفهمد که سقوط در راه است اما تحلیل تکنیکال پیشگویی کرده بود که بازار در آستانهی سقوط شدید است.