ذهن آگاهانه :

ذهن آگاهانه که بخشی از ما است . به محیط و آنچه که در هر لحظه فکر می کنیم آگاه است . می تواند افکاری خارج از چهار چوب اعتقادات و سیستم باورهای ما تولید کند. به عبارت دیگر ما می توانیم در مورد صحت یا سودمندی هر نوع باور و نیتی کنکاش کرده است . توجه خود را بر باورهای سودمندتر و ایجاد شرایط بهتر متمرکز کنیم. هر دانش جدیدی برآمده از سوال در مورد وضعیت موجود و تمایل برای فراتر رفتن از این وضعیت و همچنین تمایل برای پذیرفتن پاسخ جدید است.

هدف موسسه کار آفرین آوای مشاهیر:

اینها پرسش هایی هستند که سعی شده در این مقاله در  موسسه کار آفرین آوای مشاهیر  در راستای  آموزش بورس در شیراز  بطور  مختصر  پاسخ داده شوند. پس تا پایان با ما همراه باشید.

تمرین شناسایی باورهای متناقض :

یک زمان سنج را به مدت ۱۰ دقیقه تنظیم کنید. یک سری از جملاتی را بنویسید .که با من هستم آغاز شود. تا آنجا که می توانید سریع بنویسید . به هر فکری که از توجه آگاهانه شما می آید. اجازه دهید که روی کاغذ بیاید. این خیلی مهم است که شما هیچ جمله ای را حذف نکنید. به ویژه آنهایی که متناقض هستند. در پایان ۱۰ دقیقه، یک نگاه به لیست بیندازید . هر چیزی که واقعیت دارد را خط بزنید. به عنوان مثال، شما باید اظهاراتی مانند من مرد/ زن هستم، من چشم آبی هستم، من مو قهوه ای هستم و… را خط بزنید.برای تمرین شناسایی باور های متناقض با ما همراه باشید.

باور های متناقض :

همه اظهاراتی که باقی مانده است . باورهایی هستند که شما به دنبال آن ها می گشتید. باورهایی که در تضاد با یکدیگر هستند. از اهمیت خاصی برخوردار هستند. باورهای متناقض انرژی شما را از بین می برند . زیرا ساختمان روحی شما بین اعتبار یک باور که تنها با هزینه کردن مستقیم دیگر باورها خود را بیان می کند در تضاد است.

برخی از باورهای متناقض یا متضاد چه هستند؟

من پیروز هستم/ من ممکن است نالایق باشم.

من یک برنده هستم / من یک بازنده هستم.

من موفق هستم/ من شانس موفق شدن را از دست دادم.

من استحقاق بیشتری دارم / من یک گناهکارم.

من فوق العاده هستم / من معتقدم که ذاتا انسانی ناکامل هستم.

من اعتماد به نفس دارم / من غیر قابل اعتماد هستم و با مردم به طور کلی غیر قابل اعتماد هستند.

من اعتقاد دارم حد وسط رضایت بخشی بین برنده و بازنده وجود ندارد / من از خودم و پیشرفتم خوشحال هستم.

من صادق هستم .امن متقلبم و یا معمولا ناصادق هستم.

من معتقدم کار کردن راه صادقانه ای برای به دست آوردن پول است / من معتقدم تجارت پول آسان به دست آوردن است نه کار کردن .

نوشتن یک نسخه فیزیکی  از تماس برقرار کردن با محیط ذهنی است. تمایل شما برای نوشتن در مورد مسایل خاص، توجه ما را هدایت می کند . آن را به بقیه قسمت های محیط ذهنی تعمیم می دهد. آنچه که به بالا جریان پیدا می کند. چیزی است که در درون شما وجود دارد. هنگامی که شما آنچه که وجود دارد را کشف می کنید. می توانید هر گونه تغییرات را با نوشتن دستورالعمل ها به محیط روانی خودتان هدایت کنید. این می تواند یک تکنیک بسیار قدرتمند باشد . بسته به اینکه شما چه مقدار انرژی در آن قرار داده باشید.

هدف معامله گر بورس :

از آنجا که تنها هدف  معامله گر بورس در معامله ، به دست آوردن پول است، می توانیم فرض کنیم که معامله گران آگاهانه به معامله ای که معتقدند منجر به ضرر می شود . وارد نخواهند شد . برای اینکه یک معامله وجود داشته باشد . نیاز به دو معامله گر هست . که بر سر یک قیمت توافق داشته باشند. به هرحال از لحظه ای که در معامله گر برای معامله کردن موافقت می کنند . هر دوی آنها خودشان را مشمول ریسک بازار کرده اند.

 دلایل توافق معامله گر ان بورس :

هر دو معامله گر یا گروه معامله گری که نسبت به آخرین قیمت قبلی تمایل دارند . در بالا بخرند و پایین بفروشند دلایل متعدد بسیار مهمی دارند :

اول، یک معامله گر بورس که به جای خرید در پایین و فروش در بالا مایل به خرید کردن در بالا با فروختن در پایین است . در باورش نسبت به ارزش آینده اعتقاد راسخ دارد .حتی اگر این اعتقاد راسخ او از ترس باشد.

دوم، او آخرین قیمت را پایه یا کف قیمتی می داند.

سوم، او ابتکارهای تهاجمی انجام می دهد .  بدون توجه به هر کسی که در آخرین قیمت فروخته ضرر می سازد . عمق ضرر های کسانی که در پایین فروخته اند را افزایش میدهد.

چهارم، او حرکت قیمتی ایجاد می کند که احتمالا شتاب را افزایش دهد اگر بقیه معامله گران قیمت جدید را به عنوان پایین نسبت به آینده درک کنند.

اگر شما به هر نمودار قیمتی که بر مبنای یک دوره زمانی است . نگاه کنید، قیمت ها به شكل الگوهایی در فرم بسیار متقارن هستند. این نوع از تقارن نشان میدهد که الگوهای قیمتی تصادفی نیستند. آنها تصویری از مبارزه بین دو نیروی مخالف معامله گران خریدار و فروشنده هستند.