درخواست مشاوره تماس

جشنواره

موسسه کارآفرین آوای مشاهیر

الهام بخش مقاله ی امروز من چیزی است که در زندگی شخصی خودم تجربه کرده ام. من به تازگی خانه ی لوکس خود را در کوئینزلند استرالیا فروخته ام و در حال حاضر در خانه ای اجاره ای ، همراه با خانواده ام زندگی می کنم، ما در حال تصمیم گیری راجع به این موضوع هستیم که واقعاً می خواهیم در کجا زندگی کنیم ؟ من و همسرم هر دو جوان هستیم و شغل من به عنوان یک معامله گر قابلیت تحرک بالایی را برای ما فراهم می کند ، پس من و همسرم تصمیم گرفتیم دارایی های خود را بفروشیم ، وام خود را تسویه کرده و سعی کنیم یک زندگی راحت و بی دغدغه ، به شیوه ی کوچ نشینان را پیش بگیرم و به استقبال آزادی های این سبک زندگی برویم.

موسسه کارآفرین آوای مشاهیر

هدف موسسه کارآفرین آوای مشاهیر:

اینها پرسش هایی هستند که سعی شده در این مقاله در موسسه کار آفرین آوای مشاهیر در راستای آموزش بورس در شیراز منتشر شده است . به طور مختصر پاسخ داده شوند. پس تا پایان با ما همراه باشید.

البته صرف آزاد بودن این سبک زندگی به این معنی نیست که الزاماً برای همه جذاب باشد و همه ی مردم علاقمند باشند تا به اقصی نقاط جهان سفر کنند و در جاهای مختلف زندگی نمایند. نکته ای را که امروز می خواهم با شما در میان بگذارم این است که ما انسان ها به شدت به مادیات (خانه ها ، ماشین ها و غیره) خو گرفته ایم.

نیمه های سال 2012 بود که گفتم دیگر کافی است و تصمیم گرفتم تمام مزاحمت ها و اموال غیر ضروری و حتی چیزهای کوچک و به ظاهر کم اهمیت را حذف کنم. در واقع ، من می خواستم با این کار از بار مسئولیت داشتن آنها رهایی یابم … به این دلیل که متوجه شدم چیزهای زیادی دارم که اصلا به آنها نیاز ندارم ، چیزهایی که احساس می کردم برای من موانع یا گرفتاری هایی را ایجاد کرده اند، من بیش از یک ماشین داشتم که واقعا به آن نیازی نبود ، خانه ی خیلی بزرگی داشتم که در آن احساس خوشحالی نمی کردم و غیره. اینجا بود که احساس کردم من چیزهای زیادی دارم که زندگی و ذهن من را به خود درگیر کرده اند ، پس تصمیم گرفتم به مرور از شر همه چیز بجز یک چمدان، لب تاپ و کتاب مورد علاقه ام خلاص شوم.

دلیلی که این داستان را با شما به اشتراک می گذارم این است که ، به اعتقاد من بسیاری از شما می توانید منطقی مشابه را در زندگی خود بکار گیرید و از آن بهره مند گردید . به عنوان مثال می توانید با نقدکردن برخی از دارایی ها و تسویه ی وام ها یا سایر بدهی های خود شروع کنید. مردم می توانند این مسئله را هر طور که می خواهند تفسیر کنند ولی نکته ی اصلی که شما باید به آن توجه کنید و چیزی که شما واقعاً به آن نیاز دارید ، تلاش برای صرفه جویی در زمان و پول و از بین بردن استرس و این قبیل مسائل است.

حتماً اکنون می پرسید که این کار چه تاثیری بر معاملات من خواهد داشت؟

نکته ای که ما امروز قصد داریم به آن بپردازیم این است که مینیمالیست بودن می تواند در تمام شئون زندگی از جمله معامله گری موثر باشد (فراچارت: واژه مینیمال به معنای ساده گرایی هست) ؛ خلاص شدن از دست چیزهای غیر ضروری … تمامِ دارایی هایی که به آنها نیازی ندارید … تمام دلبستگی های عاطفی غیر ضروری نسبت به چیزها و … ، مینیمالیسم شما را مانند یک آئین از تمام تعلقات غیر ضروری جدا می کند.

بسیاری از شما می دانید که من رویکرد بسیار ساده ای برای معامله در بازارها دارم ، اگر شما هم به مزایای مینیمالیست بودن در زندگی روزمره ی خود فکر کنید ، عجیب نخواهد بود که پس از چندی به این نتیجه برسید که شاید این رویکرد بتواند بهترین روش برای معامله در بازارهای مالی نیز باشد.

تصویر کلیشه ای که از یک معامله گر حرفه ای دارید را فراموش کنید

گامِ اول برای تبدیل شدن به یک معامله گر مینیمالیست این است که از تصویر کلیشه ای یک معامله گر حرفه ای با دفتر کاری دلفریب ، میز بزرگ چوبی و چندین ردیف مانیتور که محیطِ کاربریِ آخرین نسخه از نرم افزارهای معامله گریِ گران قیمت روی آنها دیده می شود فاصله بگیرد – شما تنها به یک لب تاپ ، یک پلتفرمِ معاملاتیِ رایگان ، یک استراتژیِ معاملاتی و مغزِ خود نیاز خواهید داشت. این یک واقعیت است که شما برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق به هیچ عنوان به یک دفتر بزرگ ، چندین مانیتور و دیتا فید های (Data Feed) گران قیمت نیاز ندارید.

نمای کلیشه ای از یک معامله گر حرفه ای چیزی است که بسیاری از ما را دچار اشتباه می کند … واقعیت این است که در بسیاری مواقع یک معامله گر حرفه ای فردی است که از یک کافی شاپ و با کامپیوتر شخصی خود معامله می کند.

اگر در حال یادگرفتن معامله گری و تلاش برای رسیدن به موفقیت در این راه هستید از زیر بار چیزهای اضافه خارج شوید. اگر فکر می کنید با یک میز بزرگ و چندین مانیتور و انواع سیستم های هشدار دهنده به یک معامله گر حرفه ای تبدیل می شوید ، مشکلی نیست . ولی من فکر نمی کنم با هزینه کردن 5 هزار دلار برای دفتر کار خود بتوانید پولی از بازار بدست آورید. برخی از بهترین معامله گران جهان تنها با یک لب تاپ معامله می کنند ، شما به یک دفتر با سه کامپیوتر یا یک کامپیوتر قدرتمند فانتزی نیازی ندارید.

من شخصاً از دفتری بزرگ با چندین مانیتور متصل به اولترابوک و اینترنت بیسیم نقل مکان کردم و بیشتر اوقات تنها از آیفون خود برای ارتباطات تحت وب استفاده می کنم … من متوجه شده ام که در گذشته این نفس من و حرص و آز بودند که مرا کنترل می کردند و این عوامل منفی بر معاملات من بی تاثیر نبودند.

چیزهایی که روی چارت خود قرار می دهید را به حداقل برسانید و نتایج معاملات خود را حداکثر کنید.

اگر اولین باری نباشد که یکی از مقالات من را می خوانید ، قطعاً می دانید که روش آموزشی من رویکردی در معامله گری است که ممکن است برخی از آن به عنوان معامله گری مینیمالیستی یاد کنند . با این حال ممکن است ندانید که به چه دلیل من با این سبک معامله می کنم و آنرا آموزش می دهم.

معمولا برای معامله گران کمی طول خواهد کشید تا از طریق سعی و خطا به این نتیجه برسند که بیشتر اشتباهات معاملاتی آنها ناشی از کارهای اشتباهی است که خود آنها انجام می دهند و لزوماً این امر ارتباطی به روش معاملاتی که از آن استفاده می کنند ندارد. شاید همه ی شما با این موضوع موافق باشید که بیشتر معامله گران به دلیل اشتباهات احساسی است که پول از دست می دهند.

با این حال تاثیر قرار دادن مقدار زیادی از چیزهای اضافه و بدرد نخور روی چارت در ایجاد مشکلات معامله گری اغلب نادیده گرفته می شود. ذهنیت مادی گرایانه که برای ایجاد احساس خوشحالی شما را وادار به خرید بیشتر می کند ، می تواند این احساس را نیز در شما بوجود آورد که قرار دادن اندیکاتورها و یا ابزارهای تحلیلی بیشتر روی چارت به نوعی می تواند شما را به معامله گر بهتری تبدیل کند. یکی از اسرارِ بزرگِ موفقیت و خوشبختی در عرصه ی زندگی این گفته ی معروف “کمتر اغلب بهتر است” می باشد. برای من تنها داشتن چیزهای کمتر در زندگی به طورِ قابل توجهی باعث افزایش آرامش ذهن و بالابردن رقم حساب بانکی و زمان بیشتر برای صرف کردن با خانواده ام شده است. همچنین این امر می تواند به ما کمک کند که در مجموع به انسان بهتر و البته به معامله گر بهتری تبدیل شویم.

در بالا ذکر کردم که خطای معامله گر ، عموماً علت اصلی از دست دادن پول در بازار است و نه روش معاملاتی خاصی که استفاده می کند. با این حال ، اکثر معامله گران به طور طبیعی فرض می کنند ، ایراد در سیستم معاملاتی یا استراتژی آنهاست که باعث زیان در بازار می شود. بنابراین آنها شروع به یافتن بهترین روش معامله گری کرده و چیزی نمی گذرد که سراسر چارت خود را با امواجِ الیوت ، ربات های سوپر توربوی معاملاتو هر چیز دیگری که زیر آسمان پیدا می شود پر می کنند. این باعث می شود تا برای مدتی یک حس امنیت کاذب را تجربه کنند ، تا اینکه در نهایت متوجه می شوند اینها هیچ کمکی به بهتر کردن نتایج معاملات آنها نکرده است و به این نکته می رسند که “بیشتر بهتر نیست! “

می دانیم که ، به عنوان یک معامله گر ذهنیت و طرز فکر معاملاتی مهمترین قطعه ی پازل است ، با این حال ، استراتژی یا سیستمی که ما برای معاملات خود مورد استفاده قرار می دهیم ، می تواند تاثیر زیادی بر طرزِ فکرِ معاملاتی ما داشته باشد. پس ، زمانی که سعی می کنیم با 10 اندیکارتور مختلف بر روی چارت خود معامله کنیم تنها منجر به سردرگمی ، تضاد و نا امیدی خود خواهیم شد و زمانی که این اتفاق روی می دهد ، به مرور این احساسات ما را درگیر معاملات بی پروا ، بی منطق و احساسی می نماید.

مرتبه ی بعدی که خواستید اندیکاتوری را روی چارت قرار دهید ، از خود سوال کنید که “آیا واقعا من به این اندیکاتور نیاز دارم ؟” “آیا این واقعا به معاملات من کمک خواهد کرد ؟” “آیا واقعا به آن نیاز دارم ؟” … ما تنها می خواهیم با چیزهایی که واقعا به آنها نیاز داریم معامله کنیم ……