سرمایه گذاری در بورس:
سرمایه گذاری در بورس این روزها علاقمندان فراوانی یافته است، اما بسیاری از این علاقمندان با همان آموختههایی که در محیط خانه و اجتماع فرا گرفتهاند، وارد بازار بورس شدهاند؛ غافل از اینکه معامله گری در بازار سهام از لحاظ روانشناسی بورس تفاوتهای بسیاری با محیطی که افراد در آن رشد یافتهاند دارد.
عقاید معامله گر:
عقایدی که معامله گران در طول زمان در محیط خانواده و جامعه فراگرفتهاند تا به کمک آنها در اجتماع به درستی رفتار نمایند، در محیط معامله گری به صورت موانع روانشناسی بورس عمل خواهند نمود. یکی از پیامدهای آن میتواند نفروختن سهام زیانده در بورس باشد.
در این مقاله که توسط موسسه کارآفرین آوای مشاهیرسعی داریم عوامل روانشناختی سهام زیانده را طبق فهرست زیر بررسی کنیم:
نقش تربیتهای معمول اجتماعی در معامله گری سهام در بازار بورس
ارتباط خطای هدر رفته (رولف دوبلی) با معامله گری سهام در بازار بورس
پیامدهای روانشناختی عدم قبول مسولیت در بازار سهام
بررسی نقش سندروم امید واهی در نگهداشتن سهام زیانده
وابستگی احساسی به سهام در بورس
چرایی ضرر و زیان در بورس
نقش تربیتهای اجتماعی در معامله گری بازار بورس
علاقمندان به بازار بورس در شرایطی رشد یافتهاند که در بروز خلاقیتهای خود کاملا آزاد بودهاند. به همین خاطر گمان میبرند که برای موفقیت در بازار بورس فقط آموختن تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی – فاندامنتال کفایت میکند. این گروه از افراد به ندرت اطلاع دارند که در عرصهای مانند بازار چگونه در برابر سهام زیانده باید رفتار کنند.
بازار سرمایه:
در بازار سرمایه برخلاف محیطهای اجتماعی که در آن بزرگ شدهایم، قیمتها همیشه و در هر لحظه در حال نوسانند و فرصتهایی که افراد باید تصمیمگیری کنند بیشمار هستند. در این بازار معامله گران باید نه تنها در مورد ورود یا عدم ورود به معامله تصمیم بگیرند، بلکه در معامله گری لازم است که برای زمان ورود، مدت زمان ماندن در معامله و شرایط خروج از آن هم تصمیمگیری کنند. چون که هیچ مرجع مشخصی برای تعیین موارد ذکر شده غیر از آنچه در ذهن معامله گر است وجود ندارد.
محیط معامله گری:
در محیط معامله گری افراد باید برای خود قوانینی وضع کنند و خود را ملزم به رعایت آنها نمایند. این قوانین باید متفاوت از آن چیزی باشد که در تربیتهای معمول اجتماعی فرا گرفتهاند. زیرا تربیتهای معمول در بازار بورس و محیط معامله گری کارایی ندارد و افرادی که با این الگو وارد بازار شدهاند، همیشه ترس و نگرانی و ناکامی آنها را همراهی خواهد کرد. به عنوان مثال، تعریف حد ضرر در بورس برای خارج شدن از سهام زیانده در تربیتهای اجتماعی جایگاهی ندارد و افرادی که این مورد را بر اساس تربیتهای اجتماعی خود نادیده میگیرند، در نهایت باعث شکست خود در بازار میشوند.
ارتباط خطای هزینه (رولف دوبلی) با معامله گری سهام در بازار بورس
به جای اینکه به کسب سود در معامله فکر کنید، به انجام معامله درست در بورس فکر کنید.
رولف دوبلی نویسنده و کارآفرین سوییسی است که در کتاب هنر شفاف اندیشیدن بزرگترین خطاهای فکری را معرفی میکند و در خطای پنجم به خطای هزینه هدر رفت اشاره دارد و معتقد است برای بهتر اندیشیدن بهترست هزینههایی راکه تا امروز کردهایم فراموش کنیم.
در بازار بورس نیز اگر به جای اینکه فکر کنید که چه مقدار پول در یک معامله به دست میآورید یا از دست میدهید، فقط به انجام معامله درست فکر کنید، پول خودش هوای خودش را خواهد داشت و از دست نخواهد رفت.
عدهای از معامله گران بر این باورند که ضرر سهام زیانده آنها آنقدر بزرگ شده است که دیگر آن سهام ارزش فروختن ندارند و باید آنقدر صبر کنند تا بازار تغییر رفتار دهد و پول از دست رفته به حسابشان باز گردد. غافل از اینکه ممکن است روز به روز به زیانشان افزوده شود. به این گونه معامله گران باید گفت: اهمیتی ندارد که سهام زیانده خود را در چه قیمتی خریداری نمودهاند، بلکه مهمتر آن است که از قبل بدانند سهام زیانده خود را چه موقع بفروشند. این افراد اگر حد ضرر مناسبی را برای خود تنظیم کرده باشند، میتوانند زیانهای خود را تا حد زیادی کاهش دهند.
زیانهای مالی:
زیانهای بسیاری از افراد در بورس به علت عدم واکنش نسبت به وقایع بوده است. زیرا این دسته از معامله گران فقط اضافه شدن زیانهای خود را نظاره میکنند. با این رفتار هیچ واکنش مثبتی نسبت به کاهش قیمت سهام زیانده نشان نداده و فقط به پول فکر کردهاند؛ بدون اینکه برنامهای برای معاملات خود داشته باشند.
(رولف دوبلی):
این همان خطای هزینه هدر رفته (رولف دوبلی) است که میگوید، سرمایه گذاران اغلب قربانی خطای هزینهی هدر رفتهاند. به این معنی که بیشتر مواقع تصمیمهای تجاریشان را بر اساس قیمت خرید میگیرند. به همین خاطر، پول بسیاری بابت این سهام از دست دادهاند و الان نمیتوانند این سهام زیانده را بفروشند.
استدلال غیرمنطقی:
این استدلال بسیار غیر منطقی است، چرا که قیمت خرید نباید هیچ نقشی داشته باشد. مهم عملکرد آینده سهام خواهد بود و به شکل طعنهآمیزی هر چه سهام زیانده ضرر بیشتری بدهد، سرمایه گذاران تمایل بیشتری برای نگه داشتن آن دارند.