معرفی انواع الگوها و ستاپهای پرایس اکشن
اجزاء مختلف یک شمع عبارتند از:
- قیمت باز: اولین قیمت
- قیمت پایانی: آخرین قیمت
- بالا: بالاترین قیمت
- پایین: پایین ترین قیمت
- بدنه: بخشی از شمع که بین قیمت باز و بسته قرار دارد.
- دُم یا سایه (بالایی و پایینی): قسمتی از شمع که بین قیمت باز و پایانی قرار ندارد.
هدف موسسه کارآفرین آوای مشاهیر:
اینها پرسش هایی هستند که سعی شده در این مقاله در موسسه کار آفرین آوای مشاهیر در راستای آموزش بورس در شیراز منتشر شده است . به طور مختصر پاسخ داده شوند. پس تا پایان با ما همراه باشید.
شمع اصلاحی:
- شمع اصلاحی: شمع اصلاحی بدنه ندارد یعنی قیمت باز شدن و پایانی هر دو یکی هستند، بنابراین هیچ تغییر در طی آن دوره زمانی رخ نداده است. به این شمع اصلاحی میگویند چون بازار در آن شمع فقط بین یک سقف و کف در نوسان بوده، در چنین حالتی اگر تایم فریم پایینتر را ببینیم ممکن است در آن شمع یک دامنه معاملاتی شکل گرفته باشد.
شمع روندی:
- شمع روندی: شمعهای روندی یا صعودی هستند یا نزولی که حتما باید بدنه داشته باشند. یعنی نقطه پایانی شمع از نقطه شروع شمع فاصله دارد.
- شمع روند صعودی: در چنین شمعی، قیمت پایانی بالاتر از قیمت اولین معامله قرار میگیرد. ممکن است که بازار در آن شمع چند مرتبه بین قیمت بالاو پایین نوسان کرده باشد ولی در آخر بالاتر از قیمت اولین معامله، بسته شده است.
شمع روند نزولی:
- شمع روند نزولی: در چنین شمعی، قیمت پایانی پایینتر از قیمت اولین معامله قرار میگیرد.
- شمعهای در جهت روند: اینگونه شمعها، شمعهایی هستند که در جهت روند بازار هستند. یعنی شمع روند صعودی در یک بازار صعودی، همان شمع در جهت روند است و در بازار نزولی، شمع روند نزولی همان شمع در جهت بازار است.
شمعهای مخالف روند:
- شمعهای مخالف روند: شمعهایی هستند که در جهت مخالف روند شکل بگیرند.
- شمعهای فرار (BAB): اینگونه شمعها، شمعهایی هستند که به اندازه دو انجراف معیار از اندازه متوسط بزرگتر هستند.
- شمعهای بدون سایه: شمع بدون سایه یعنی شمع روندی که تماما بدنه است و هیچ سایه ای در بالا و پایین آن وجود ندارد.
اینساید بار:
- اینساید بار: شمع اینسایدبار کوچک است و در دامنه بالا و پایین شمع قبلی جای میگیرد. یعنی سقف آن از سقف شمع قبلی پایینتر است و کف آن از کف شمع قبلی بالاتر است.
- اوتساید بار یا شمع بیرونی: اوتساید بار از شمع قبلی خود بزرگتر است و کاملا با آن همپوشانی دارد. سقف آن بزرگتر از شمع قبلی و کف آن کوچکتر از شمع قبلی است.
مفهوم اوتسایدبار این است که در شمع قبلی از آن بی تصمیمی وجود داشته ولی سپس بازار در شمع اوتسایدبار تصمیم خود را میگیرد و قیمت بالا یا پایین میرود. ممکن است که تعریف آن ساده باشد، اما ترکیب اوتساید بار با پرایس اکشن های دیگر میتواند به برتری معامله گران منجر شود. با این وجود محل قرار گیری آنها از همه چیز مهمتر است. اگر کف اوتساید بار به وسط نزدیک باشد، آنگاه این حالت شبیه به دامنه معاملاتی است زیرا نه خریداران و نه فروشندگان نتوانستند بر یکدیگر غلبه کنند. در شکل زیر بعد از سقف قیمتها، اوتسایدبار شکل گرفته است که نشان دهنده شکست در ادامه روند است.
پرایس اکشن های :
این حالت به ما سیگنال میدهد که یک اصلاح بزرگ در انتظار است. اگر اوتسایدبار در وسط دامنه معاملاتی شکل بگیرد، معاملهگران پرایس اکشن آن را نادیده میگیرند. زمان که اوتسایدبار در اصلاح یک روند قوی قرار بگیرد، آنگاه در چنین حالتی شمع اصلاحی نیست و نشان دهنده تمایل خیلی قوی برای ادامه اصلاح است. برای مثال اگر یک شمع اوتسایدباری نزولی در اصلاح روند صعودی شکل بگیرد نشانه این است که این اصلاح نزولی به مسیر خود ادامه خواهد داد.
الگوی اینسایدبار – اوتسایدبار – اینسایدبار (ioi)
این یک ستاپ برای شکست در جهت مخالف روند است. این الگو ارتباط نزدیکی با الگوی ii دارد. در زیر چارت پوند/ ین را داریم که الگوی ioi را تشکیل داده است. در این الگو ابتدا یک اینسایدبار، سپس یک اوتساید بار و بعد دوباره یک اینسایدبار شکل میگیرد. این الگو در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی شمع های کوچک
مفهوم شمعهای کوچک باید در محل شکل گیری آنها بررسی شود. به طور کلی، شمعهای کوچک نشان دهنده این هستند که طرفین بازار اشتیاق ندارند. همچنین یک شمع کوچک می تواند به معنای توقف در خرید و فروش باشد چون طرفین منتظر هستند ببینند که آیا نیروی مخالف بازار وارد بازی میشود یا خیر. شمع کوچک میتواند به معنای عدم توافق بین نیروهایی باشد که بازار را به یک طرف کشانده اند، پس نشانه برگشت است. بنابراین مفهوم شمع کوچک به محل پیدایش آن بستگی دارد.
الگوی ii و iii و ii: یک الگوی اینساید بار است که از دو اینسایدبار پشت سرهم تشکیل شده است. الگوی iii هم سه اینسایدبار پشت سرهم هستند. اکثر اوقات این شمعها کوچک هستند. در شکل زیر الگوی iii را داریم:
روند
روند به دو شکل صعودی و نزولی است. در روند صعودی، سقفها و کفهای بالاتر و در روند نزولی هم سقفها و کفهای پایینتری شکل میگیرند. برای مشخص کردن روند، سقفها را به هم و کفها را هم به وصل میکنیم، این خطوط شیبدار، نشانگر جهت روند هستند. روند زمانی شکل میگیرد که بازار ۳ یا ۴ گام متوالی شکل دهد. برای مثال در روند صعودی، سقفها و کفهای بالاتری داشته باشیم، نکته مهم این است که سقفها و کفهای بالاتر باید بعد از بسته شدن شمع بررسی شوند. اگر قبل از بسته شدن شمع تصمیم بگیریم که این یک سقف بالاتر است، آنگاه این ریسک وجود دارد که بازار بر خلاف انتظار ما برگردد.
سوئینگ
در روند صعودی یعنی یک سقف بالاتر که به آن سوئینگهای (swing high) هم میگویند. که بعد از آن پولبک شکل میگیرد و در کف بالاتر تمام میشود. عکس این حالت در روند نزولی نیز صدق کرده و سوئینگ لو (swing low) ایجاد میشود. زمانی که بازار خط روند را میشکند، آنگاه فاصله بین آخرین سوئینگ تا نقطه شکست، “خط روند میانی” یا “گام” نامیده میشود. بعد از یک گام صعودی، یک M نزولی داریم که سوئینگ را شکل میدهد. به طور کلی، معامله گران پرایس اکشن در روند استاندارد به دنبال ۲ یا ۳ سوئینگ هستند.
خط روند میکرو
همانطور که اشاره شد وقتی برای مدتی سقفها و کفهای بالاتری داشته باشیم، آنگاه میتوان خط روند رسم نمود. اما خط روند میکرو زمانی ایجاد میشود که تمام یا اکثر سقفها و کفها در یک دوره کوتاه و در طی چند شمع شکل بگیرد. یعنی همانطور که شکست در یک روند نزولی ممکن است شکست بخورد، خطوط روند میکرو هم شکسته میشوند و شکست آنها هم میتواند غیرواقعی باشد. برای معامله در شکست خط روند میکرو، سفارش در حال انتظار را یک تیک بالاتر یا پایینتر از شمع قبلی قرار میدهیم، که بتوان در جهت روند وارد شد.
اسپایک و کانال
اسپایک همان ابتدای روند است که بازار با قدرت در جهت روند جدید حرکت میکند. که اغلب در ابتدای روز و در چارت طی روز شکل میگیرد. سپس سرعت آن کم شده و وارد یک کانال باریک میشود که به آرامی در جهت روند حرکت میکند. بعد از اینکه کانال شکسته شد، بازار معمولا به سطح شروع روند بر میگردد و سپس وارد دامنه معاملاتی میشود. این دامنه معاملاتی معمولا بین دو سطح شروع روند و شکست کانال است. کانال و اسپایک شکاف زمانی رخ میدهد که در نقطه شروع روند، شکاف داشته باشیم. یعنی یک شکاف عمودی بین سقف شمع حاضر و کف شمع بعد وجود داشته باشد.
الگوی شمع برگشتی
شمع برگشتی سیگنال برگشت روند حاضر را صادر میکند. یعنی معامله گر باید شمع سیگنال را به نشانه برگشت جهت بازار در نظر بگیرد. قیمت پایانی در یک شمع صعودی برگشتی باید با فاصله زیادی از قیمت اولین معامله قرار بگیرد و سایه پایینی بزرگ (۳۰ الی ۵۰ درصد از ارتفاع شمع) و سایه بالایی نداشته باشد یا کم باشد. همچنین باید همپوشانی کمی با شمعهای قبل از خود داشته باشد و سایه پایینی آن از شمعهای قبلی پایینتر باشد. لازم به ذکر است که ویژگیهای شمع نزولی برگشتی کاملا برعکس است. اگر سقف یا کف، بالاتر یا پایینتر از حالت طبیعی شکل بگیرد آنگاه احتمال برگشت بیشتر است. برای مثال در برگشت صعودی، سایه پایینی شمع، پایینتر از شمعهای قبلی است. در شکل زیر مشاهده میشود که روند نزولی بعد از پیدایش شمع برگشتی صعودی برمیگردد.
شمع برگشت صعودی را میتوان اینگونه از نقطه نظر پرایس اکشن تحلیل کرد:
این شمع نشان میدهد که فشار فروش به نقطه اوج خود رسیده و حالا باید خریداران با قدرت وارد بازار بشوند، قدرت را در دست بگیرند و قیمت خود را غالب نمایند. این حالت باعث میشود که با سرعت و شیب زیاد افزایش یابند. اسکلپرها که در این کف فروخته بودند، حال مجبور به خرید میشوند، که این باعث تقویت حرکت صعودی خواهد شد.
شکست خط روند وقتی بازار برای مدتی در یک روند قوی بوده، با رسم یک خط روند میتوان زمان اصلاح را متوجه شد.
هر گونه اصلاح به شکست خط روند منجر میشود و نشانه ضعف است. به عبارتی نشانگر این است که احتملاً بازار به زودی تغییر جهت دهد و یا حداقل سرعت پیشرفت روند برای مدتی کند خواهد شد.
کف و سقف دوقلو
وقتی بازار به یک نقطه اوج میرسد، معمولا پولبک میزند تا دوباره به این نقطه اوج برسد. بعد از اینکه مجدد به این نقطه رسید، بازار برمی-گردد، این حالت برگشت دو مرتبه بازار را را الگوی پرچم نزولی سقف دوقلو و یا پرچم صعودی کف دوقلو و یا همان “سقف و کف دوقلو” گویند. این الگو نشان دهنده این است که حرکت اصلاحی ادامه خواهد یافت. بروکس اشاره کرده است که بعد از سقف و کف دوقلو احتمال پولبک زیاد است و به ۵۰ تا ۹۵ درصد از سقف و کف دوقلو بر میگردد، که این حالت شبیه به الگوی کلاسیک سر و شانه است.
الگوی دوگانه سقف و کف دوقلو (Double top twin and double bottom twin)
وقتی چند شمع با بدنه نسبتا بزرگ و سایه کوچک داشته باشیم که سایه بالایی یکسانی داشته باشند و در بالاترین نقطه چارت شکل بگیرند، آنگاه الگوی دوگانه سقف دوقلو داریم. عکس این حالت الگوی دوگانه کف دوقلو است. این الگوها در تایم فریم کوچکتر در قالب سقف و کف دوقلو شکل میگیرند.
الگوهای دوگانه معکوس (دوقلوی بالا-پایین و دوقلوی پایین-بالا) down-up or up-down twin
در این الگو شمع روندی متوالی داریم که در جهت مخالف یکدیگر شکل میگیرند. اندازه بدنه و سایه شمعها یکسان است. وقتی این الگو در روند شکل بگیرد، سیگنال برگشتی صادر میکند. اگر این الگو در تایم فریم بالاتر دیده شود، معادل تک شمع برگشتی است. حال اگر شمعها سایه نداشته باشند، آنگاه سیگنال دریافتی قویتر خواهد بود. برای مثال، در یک روند نزولی که دوقلوی پایین و بالا شکل گرفته است، اگر شمعها سایه پایینی نداشته باشند آنگاه سیگنال قویتری داریم. در شکل زیر نمونهای از الگوی بالا-پایین ارائه گردیده است.
- الگوی گوه (Wedge): الگوی گوه همانند روند است. خطوط روند در رسم کانال به یکدیگر همگرا شده که این نشان دهنده احتمال شکست است. الگوی گوه که بعد از روند شکل گرفته است را یک سیگنال برگشتی خوب در نظر میگیرند.