درخواست مشاوره تماس

جشنواره

شیرازبورس

مقدمه

سندروم به معنی مجموعه ای از علائم بیماری است که به توسط پزشک مشاهده میشود. و یا به توسط بیمار احساس میشود. در این مقاله  که توسط موسسه کارآفرین آوای مشاهیرمنتشر شده سعی شده عمده ترین معضلات معاملاتی را تحت عنوان سندرم های معاملاتی را شناسایی کرده و در اختیار عموم قرار دهیم (13 سندرم). به منظور به حافظه سپاری بهتر مطالب سعی شده گاهی از القاب و مشاغلی که مشابه آن معضل معامله گری را دارند استفاده شود و پیشاپیش از تمام شاغلان نام برده در این سندرم ها بابت هر گونه سو تفاهم احتمالی عذر خواهی می کنیم.

شیرازبورس

 

1-سندرم خلبان :

در بین همه خلبان ها یک جمله و اصطلاح معروف وجود دارد : (پرواز و برخاستن از زمین اختیاری است، اما فرود اجباری). همین اصطلاح در معاملات این افراد حالتی کمال گرایانه را به وجود آورده است که گمان کنند لزوما اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباه باشد و همیشه سعی در مقابله با اشتباه داشته باشند و اصولا اعتقادی به پذیرش اشتباه و حد زیان نداشته باشند.

مبتلا به سندرم خلبان:

افراد مبتلا به سندرم خلبان معتقدند اشتباه در معامله به هیچ وجه پذیرفتنی نیست چون تصورشان این است همان گونه که در پرواز اگر اشتباهی رخ دهد می تواند منجر به سقوط و ویرانی شود ؛ در بازار نیز اگر اشتباهی مرتکب شوند لزوما دیگر پایان راه است و خود را شکست خورده تصور می کنند. این سندرم به هیچ وجه حد ضرر را قبول ندارد و لزوما همیشه سعی در جبران اشتباه به واسطه میانگین گیری های متعدد و نگه داری بیش از حد سهم و عدم قائل شدن مرزی برای اشتباه خود به نام (حد ضرر) می باشند غافل از اینکه ضرر و زیان جزئی جدانشدنی از ذات بازار است .

 تجویز مربی معاملات :

افراد مبتلا باید بپذیرند همان گونه که در بازار اصطلاحاتی به عنوان سود ، مجامع سالانه ، افزایش سرمایه شرکت ها و …. مرسوم است زیان نیز به عنوان یکی از عناصر جدانشدنی از بازار است که اتفاقا پذیرش زیان ها اصلا کار اشتباهی نیست بلکه خیلی از مواقع موجب سودآوری بیشتر از طریق عدم پرداخت هزینه فرصت، عدم خواب سرمایه ، جلوگیری از زیان های مهلک غیر قابل جبران و حفظ بالانس روانی معامله گر بعد از پذیرش اشتباه می شود. اگر حد زیانی برای اشتباهات خود قائل نشوید یعنی عملا اختیار سرمایه خود را به زیان ها سپرده اید در صورتی که شما باید کاملا زیان ها را تحت سلطه داشته باشید مخصوصا در بازارهای ریزشی و نزولی. (حد زیان همان چتر نجات شماست)

2-سندرم کاسب :

کاسب تخفیف می دهد اما زیر قیمت خرید خود نمی فروشد . شاید خیلی از شما روزانه با انواع کسبه ارتباط داشته باشید. نکته ای که قطعا همگی با آن مواجه شده اید این است که کاسب ها در مواقع چانه زدن مشتری و درخواست تخفیف معمولا فاکتور خرید جنس را نشان می دهند یا می گویند قیمت خرید خودم این قدر است و این یعنی حاشیه ذهن مشتری را به سمتی بالاتر از آن قیمت مطلوب خود هدایت می کنند و مشتری می فهمد که زیر این قیمت معامله امکان پذیر نیست.

کاسب:

کاسب های عزیز اگر در کسب و کار خودتان این گونه رویکردی دارید اصلا ایرادی ندارد چون آن قدر صبر می کنید تا بالاخره در یک حراج قیمتی تمام اجناس به فروش می رسد بدون هیچ زیانی ؛ اما اگر به سهام داخل سبد خودتان نیز دید کالا یا جنس را دارید سخت در اشتباهید ! اغلب با یک جمله بسیار غیر کارشناسی و عوامانه در بازار مواجه شده ام که می گویند :

 تجویز مربی معاملات :

به اوراق سهام خود به دیدگاه یک کالا نگاه نکنید .زمان قرار نیست همه چیز را جبران کند. کالا و اجناس عملا با گذشت زمان و پدیده تورم بالاخره ممکن است با نگه داری  از لحاظ اسمی به سود برسند اما در بازار بورس این گونه نیست و حتی گذر زمان باعث زیان بیشتر نیز شده است.همواره سعی کنید با ابزارهایی مثل حد ضرر ، کنترل ریسک پورتفولیو و تشکیل سبد سهام ، حد ضرر زمانی ، شرایط را تحت کنترل داشته باشید و همه چیز را به گذر زمان نسپارید…

3-سندرم دوره گرد :  

(دوره گرد بیچاره ای که هر روز برای کسب روزی  همان روز خود به بازار می رود تا با فروش خنزر پنزر هایی امرارمعاش همان روز را به دست آورد.) چقدر این حالت در بازار سهام آشناست ؛ همه معامله گرانی که اصرار دارند هر روز در بازار معامله داشته باشند و به ترید اعتیاد دارند ولو به قیمت کسب سود دو درصدی حاضرند حتی زیان ده درصدی هم متحمل شوند.

مبتلایان به (سندرم دوره گرد):

این دسته از مبتلایان به (سندرم دوره گرد) احساس می کنند. هر چه بیشتر در بازار حضور داشته باشند سود بیشتری کسب می کنند و اگر حتی یک روز معامله ای نکنند حس عذاب روان دارند که امروز چه فرصت هایی را از دست دادم؟! عملا این نوع ترید کردن بسیار مورد تشویق کارگزاران آن ها قرار می گیرد به منظور پرداخت کارمزد بیشتر.

ریسک:

باز کردن یک معامله به قصد یک  سود ناچیز دو یا سه درصدی عملا یک پارامتر مدیریت سرمایه ای به نام نسبت ریسک به پاداش  را زیر پا می گذارد  یعنی برای یک سود (پاداش) دو درصدی تحمل ریسک یک زیان ده درصدی را هم فرد مبتلا به سندرم دوره گرد می پذیرد.