مالی رفتاری:
مالی رفتاری که عموماً از آن به عنوان کاربرد روانشناسی در دانش مالی تعبیر میشود، به ویژه پس از ترکیدن «حباب قیمتی سهام شرکت های تکنولوژی» در مارس ۲۰۰۰، به یک موضوع روز تبدیل شده است. علی رغم اینکه واژه «مالی رفتاری» در کتاب ها و نشریات تخصصی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است، تاکنون مفهوم درست آن به روشنی درک نشده است.
شاید یکی از دلایل این موضوع، تشابه اسمی واژههایی نظیر موارد زیر باشد:
علوم رفتاری (Behavioral science)
روانشناسی سرمایهگذار (Investor Psychology)
روانشناسی شناختی (Cognitive Psychology)
اقتصاد تجربی (Experimental Economics)
علوم شناختی (Cognitive science)
هدف موسسه کارآفرین آوای مشاهیر:
اینها پرسش هایی هستند .که سعی شده دراین مقاله درموسسه کارآفرین آوای مشاهیردر راستای آموزش بورس در شیراز به طور مختصر پاسخ داده شوند .پس تاپایان با ما همراه باشید.
افزون برآن بسیاری از کتاب ها که اخیراً با عنوان روانشناسی سرمایه گذاری منتشر شده است، اگرچه به ابعادی از دانش مالی رفتاری اشاره میکند؛ اما در معرفی جامع و روشن آن چندان موفق نبودهاند.
فلسفه مکتب اقتصاد نئوکلاسیک:
فلسفه مکتب اقتصاد نئوکلاسیک بر اصل عقلایی رفتار کردن افراد و همچنین بنگاهها در اقتصاد مبتنی است. در این میان اگر پدیدهای با این اصل ناسازگار باشد از آن به عنوان سوگیری یا تورش یاد میشود. نظریه مالی رفتاری که عموماً از آن به عنوان کاربرد روانشناسی در دانش مالی تعبیر میشود، اصل بنیادین اقتصاد نئوکلاسیک را به چالش کشیده وسعی دارد پدیدههای روانشناختی انسان در کل بازار در سطح فردی را شناسایی نماید (بدری،۱۳۹۴).
مدیریت مالی:
مدیریت مالی رفتاری به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه مدیران اطلاعات را گردآوری، تعبیر و مورد پردازش قرار میدهند. علی الخصوص این حوزه از دانش بر روی پیش داوریهای شناختی و ادراکی تمرکز دارد. در این علم تصور میشود که مدلها میتوانند بر روی رفتار تاثیر گذاشته و به تصمیمات شکل دهند. این پیش داوریها میتواند در فرآیند تصمیمگیری اختلال ایجاد کرده و به نتایجی پایینتر از سطح بهینه منجر شوند، زیرا عواطف بر کنترل شخصی فائق میآیند و به رفتار شکل میدهد.
نظریه سنتی سرمایه گذاران:
در نظریه سنتی پرتفوی سرمایه گذاران تنها به بازده اوراق بهادار توجه میکردند، بدین ترتیب سرمایه گذاران اوراقی را انتخاب میکردند. که بازده بالاتری داشته باشند. بروز بحرانهای مالی برای این سرمایه گذاران موجب شد که آنها علاوه بر مخاطره به دنبال عوامل دیگری نیز باشند (جمالی،۱۳۸۷).
اولین کار منتشر شده در بازارهای کارامد توسط باچیلر در سال ۱۹۰۰ انجام شد که پیشنهاد داد که در یک معامله منصفانه که انتظار سود میرود گمانه زنیهای سفته بازان باید صفر باشد. از دهه ۱۹۵۰ بود که با توجه به این رویکرد محققان به بررسی رابطه بین ریسک و بازده و توجه همزمان به این دو عامل برای تصمیمگیریهای سرمایهگذاری پرداختند و این دوره را آغاز دوره مالیه نوین (New Finance) خواندند.
جنگ جهانی دوم:
پس از جنگ جهانی دوم، مجموعهای از نظریههای پیشرفته مالی را به خود گرفت. دیدگاههای ارائه شده در چارچوب این نظریات با آنچه قبل از آن ارائه گردیده بود تفاوت اساسی داشت و از آن زمان مورد استفاده وسیع دست اندرکاران بازارهای سرمایه قرار گرفت (جمالی، ۱۳۸۷).
یکی از پایههای اساسی نظریه پیشرفت مالی طی سالهای ۱۹۵۰ نظریه بازار کارا است. همان گونه که در اکثر متون مالی و سرمایه گذاری اشاره شده است، بازار کارا بازاری است که در آن اطلاعات موجود بلافاصله بر قیمت اوراق بهادار تاثیر میگذارد.
مفهوم بازار کارا:
مفهوم بازار کارا بر این فرض استوار است که سرمایه گذاران در تصمیمات خرید و فروش خود تمامی اطلاعات مربوط را در قیمت سهام لحاظ خواهند کرد. در چنین بازاری، قیمت اوراق بهادار عادلانه بوده و به ارزش ذاتی آن نزدیک است. مفهوم بازار کارا یک ادعا یا توقع نیست بلکه تغییرات کاملی است که در اثر انتشار اطلاعات جدید در قیمت سهام صورت میگیرد (شمس و همکاران،۱۳۸۹).
دنیل کانمن:
دنیل کانمن (Daniel Kahneman) و ایموس تورسکی (Amos Tversky) چگونگی وقوع، علل و اثرات خطای انسان در منطق اقتصادی را روشن کردند. این دو محقق در سال ۱۹۷۹ مقاله با عنوان «تئوری چشم انداز(Prospect Theory): تجزیه و تحلیل تصمیم تحت شرایط ریسکی» منتشر کردند که امروزه از آن به عنوان اولین اثر مدون در «مالی رفتاری» یاد میشود
دانش مالی رفتاری در دو سطح مالی رفتاری خرد (Behavioral Finance Micro) و مالی رفتاری کلان (Behavioral Finance Macro) مورد بررسی قرار میگیرد.
سطح کلان:
در سطح کلان، بازارهای مالی و ویژگیهای آن مورد بررسی قرار میگیرد و رویارویی مالی رفتار با نظریههای مالی کلاسیک به ویژه تئوری بازار کارای سرمایه را در بر میگیرد.
در سطح خرد، مالی رفتاری یکی از مفروضات بنیادی اقتصاد نئوکلاسیک و مالی کلاسیک یعنی فرض عقلایی بودن سرمایه گذاران را به چالش میگیرد. جایی که مالی رفتاری میخواهد نشان دهد در دنیای واقعی، رفتار سرمایهگذاران با عقلایی بودن اقتصاد نئوکلاسیک سازگاری ندارد.