درخواست مشاوره تماس

جشنواره

شیراز بورس
این مطلب را با جمله ای معروف از او شروع می کنیم:

سر جان تمپلتون عمر خود را به عنوان یکی از پیشگامان سرمایه گذاری و کارهای بشردوستانه سپری کرده است. شعاری که او برای بنیادش ایجاد کرد این بود: “چقدرکم می دانیم، ما مشتاق یادگیری هستیم” که دقیقا دیدگاه فکری او را در حوزه بازار های مالی و هم روش های پیشگامانه بشردوستانه اش را نشان می دهد. بنیاد او سازمان خیریه‌ای است که سرمایه مورد نیاز تحقیقات رشته‌های مختلف علمی را تأمین می‌کند. این بنیاد، در سال ۱۹۸۷ تأسیس شده.

شیراز بورس

هدف موسسه کارآفرین آوای مشاهیر:

اینها پرسش هایی هستند که سعی شده دراین مقاله درموسسه کارآفرین آوای مشاهیردر راستای آموزش بورس در شیراز منتشر شده است وبه طور مختصر پاسخ داده شوند.پس تاپایان با ما همراه باشید.

جان در کنار مادرش

جان مارکس تمپلتون در تاریخ 29 نوامبر 1912 در شهر کوچک وینچستر تنسی متولد شد. وی پا جای پای برادرش گذاشت و به دانشگاه ییل رفت. طی دوران تحصیلی اش با حمایت های برادرش از افسردگی گذر کرد و در سال 1934 به عنوان رتبه نخست فارغ التحصیل شد و همچنین جایزه Phi Beta Kappa را نیز کسب کرد (یکی از معتبر ترین جوایز در حوزه هنر و فلسفه). و در سال 1936 در کالج بالیلول اکسفورد به درجه استادی حقوق نایل شد.

سال 1938:

تمپلتون فعالیتش را در بازار وال استریت در سال 1938 آغاز و تلاش خود را برای راه اندازی یکی از بزرگترین و موفق ترین بنیادهای سرمایه گذاری در دنیا شروع نمود. وی برای فعالیت در بازار سهام و بررسی صنایع و شرکت ها استراتژی “خرید پایین، فروش بالاتر” را داشت که با همین روش سعی در دستیابی به کمترین و نازلترین قیمت ها داشت؛ چیزی که وی آن را “نقطه حداکثر بدبینی” نامید.

سال 1939:

وقتی در سال 1939 جنگ در اروپا آغاز شد، وی اقدام به قرض پول، و شناسایی سهام شرکت هایی کرد که قیمت زیر 1 دلار داشتند. مجموعا 104 شرکت لیست شد سپس در اوج بدبینی ها به اندازه 100 دلار از سهام هر شرکت خرید در حالی که حتی 34 شرکت از این لیست ورشکسته بودند. و 4 سال بعد با فروش سهام آنها سود چشمگیری کرد و سرمایه 10 هزار دلاری او تبدیل به 40 هزار دلار شده بود (حدود یک میلیون دلار امروز). جالب است بدانید فقط ۴ شرکت از شرکت های مذکور به وی زیان رساندند.

سال 1987:

در سال 1987، زمانی که شرکت اتومبیل‌سازی فورد در حال ورشکستگی بود، تمپلتون یکی از خریداران سهام آن بود. اما در سال 2000 که همگی مشتاق به خرید سهام فورد بودند، او به یک فروشنده تبدیل شد. در حقیقت این سرمایه‌گذار از یک روش ساده برای پولدارشدن استفاده کرده است. تمپلتون در زمان رکود بازار سهام خریداری کرد و در زمان رونق، سهام خود را با قیمت بالایی فروخت.

جان تمپلتون

تمپلتون در سال 1954 ، زمانی که بنیاد مالی تمپلتون را تاسیس کرد وارد یک صندوق سرمایه گذاری مشترک شد. در سال 1992 زمانی که وی بنیاد سرمایه گذاری تمپلتون را به گروه سرمایه گذاری فرانکلین فروخت ارزش سرمایه گذاری ده هزار دلاری وی در زمان تاسیس بنیاد سرمایه گذاری تمپلتون اکنون به 2 میلیون دلار در سال 1992 رسیده بود. در سال 1999 مجله پول، وی را “بزرگترین سرمایه گذار حوزه سهام” نامید.

تمپلتون بسیاری از موفقیت خود را مدیون توانایی اش در حفظ نظم بالا، جلوگیری از اضطراب و حفظ انضباط است. تمپلتون به خاطر فلسفه معاملاتی اش که “دوری کردن از رفتار گله ای” و ” خرید وقتی بازار در سرخی ریزش غرق شده است” شناخته شده است. او سودش را هم زمانی شناسایی میکرد که ارزش و انتظارات بالا بودند..

سال 1991:

او در سال 1991 جایزه AIMR را دریافت کرد که برترین جایزه برای معامله گری است. در سال 2005 یادداشت مختصری نوشت و درآن پیش بینی کرد که طی 5 سال اینده هرج و مرج مالی در جهان رخ خواهد داد. این یادداشت در سال 2010 به صورت عمومی منتشر شد.

مروری بر علاقه مندی های غیر مالی تمپلتون

علاقه مندی های جان تمپلتون صرفاً مالی نبود. او یک عطش تمام نشدنی و اعتقاد به پیشرفت و پرسشگری داشت، طوری که نیمه دوم زندگی اش را در ارتقا و کشف چیزی سپری کرد که آن را “اطلاعات معنوی نو” نامید.

از نظر او این پیشرفت شامل فهم، نه فقط در حوزه مذهب، بلکه فهم راجع به ژرفای طبیعت انسانی است. تمپلتون اعتقاد داشت که دانش بشری در مورد جهان هستی هنوز بسیار محدود است. امید بزرگ او این بود که بشریت را تشویق کند که دیدگاه جدید راجع به واقعیت های زندگی و الهی خود داشته باشند.

وال استریت ژورنال:

وال استریت ژورنال در نامه ای با مضمون “حداکثر خوش بینی” نوشت:
به عنوان یک سرمایه گذار او همیشه ایمان داشت که در بلندمدت سرمایه اش رشد خواهد کرد. به همین صورت همان شور و اشتیاقی که او در کارهایش از آن استفاده کرد وی را به عنوان یکی از بزرگترین انسان های خیرخواه تبدیل کند.

مجله اکونومیست نوشت:

سر جان تمپلتون به صرفه جویی احترام می گذاشت و از قرض و بدهی به شدت وحشت داشت. از بچگی والدینش این موضوعات را به وی آموزش داده بودند، طوری که حتی تا همین اواخر هم با بریدن کاغذهای کامپیوتری برای خودش دفترچه یادداشت درست می کرد. هرگز علاقه ای به مصرف گرایی نداشت، به طوری که خودش ماشین شخصی اش را رانندگی می کرد و راننده شخصی نداشت، هیچ گاه در قسمت درجه یک پرواز ننشست . اما او برای هزینه کردن یک استثنا قائل شده بود: عشق.