درخواست مشاوره تماس

جشنواره

موسسه کار آفرین آوای مشاهیر

«جو دیناپولی معامله گر حرفه ای، نویسنده و سخرانی مشهور است.او مولف کتاب «معامله با سطوح دیناپولی» است که مبیّن رویکرد جدیدی در تحلیل تکنیکال می باشد.مطالعه ی این کتاب به دلیل درک بالای نویسنده از تحلیل فنی بازارهای مالی، می تواند برای هر معامله گری در راستای بهبود رویکرد معاملاتیش الهام بخش باشد.

موسسه کار آفرین آوای مشاهیر

هدف موسسه کارآفرین آوای مشاهیر:

اینها پرسش هایی هستند که سعی شده در این مقاله در موسسه کار آفرین آوای مشاهیر در راستای آموزش بورس در شیراز منتشر شده است . به طور مختصر پاسخ داده شوند. پس تا پایان با ما همراه باشید.

دیناپولی حدودا 38 سال است که در بازارهای مالی فعالیت می کند. او یک محقق تمام عیار،سخنرانی شناخته شده و نویسنده ای در سطح جهانی است. جو دیناپولی بیش از 15 سال است که به عنوان یک مشاور سرمایه گذاری بین المللی فعالیت می کند و دوره های آموزشی بسیاری در بزرگترین مراکز مالی جهان از جمله اروپا، آسیا، روسیه، خاورمیانه، آفریقای جنوبی و ایالات متحده آمریکا برگزار کرده است.

در طول این مدت او ابزارهای معاملاتی فراوانی را در بازارها و شرایط معاملاتی مخلتفی آزموده و از این لحاظ دارای تجارب فراوانی است.دلیل علاقه ی دیناپولی به بازارهای مالی، غیر قابل پیش بینی بودن آن ها می باشد.مقالات تخصصی او توسط تعداد زیادی از رسانه های مالی بین المللی منتشر شده است.»

بطور خلاصه خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید.

من جو دیناپولی فارغ التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه ماساچوست، تکنیکالیست و معامله گر بازار مالی هستم. در زمان نوجوانی به جهت داشتن استقلال مالی و پرداخت هزینه های زندگی در شغل هایی نظیر مکانیکی، لوله کشی و…فعالیت کرده ام. از سن 17 سالگی در بازار مالی شروع به کار کرده و حدودا 38 سال است که در این زمینه فعالیت می کنم.

چه عواملی سبب شد تا وارد بازارهای مالی شوید؟در ابتدای مسیر چه مسائل و مشکلاتی وجود داشت؟

خب همانطور که گفتم من از نوجوانی شغل های مختلفی را تجربه کرده ام و همزمان عوامل مختلفی موجب ورود من به این بازار شد. در سال 1967 پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه بطور جدی معامله گری را آغاز کردم. در آن زمان برای فعالیت در این بازار با مشکلات فراوانی چون سرمایه ی کم، حجم کم معاملات بازار، کارمزدهای 15-35 % و…مواجه بودم. اوایل شروع به کارم در بازار بصورت جانبی در شرکتی نیز فعالیت می کردم، به یاد دارم از صندوق کارکنان آنجا وام های با نرخ بهره پایین می گرفتم تا در سهامی که بنظرم حرکات شدید و افسار گسیخته ای داشتند، سرمایه گذاری کنم. آن سهام ها به معنای حقیقی کلمه حرکات قیمتی وحشتناکی داشتند!

به نظر من اگر شما بطور مثال در بازار آتی یک استراتژی معاملاتی با مقدار ریسک مشخص داشته باشید و بتوانید به خوبی با آن معامله کرده و درآمد کسب کنید، احتمالا در بازار های دیگر هم قابل استفاده خواهد بود. هنگام شروع به کار در بازار سهام سرمایه ی زیادی نداشتم، به همین دلیل ابزار دارای ضریب اهرمی بالا را خرید و فروش می کردم. که البته امروزه با توجه به پیشرفت و تنوع ابزارهای مالی این مسائل دیگر اهمیت چندانی ندارند.

در سال 1986 کنفرانس بین المللی معاملات آتی در لاس وگاس برگزار شد که یک رویداد بزرگ در صنعت مالی تلقی می شد. معامله گران بسیاری در این کنفرانس شرکت کردند به گونه ای که بسیاری از ساعت 5 صبح در سالن حضور داشتند و در آنجا بود که توانستم به صورت خصوصی با لری ویلیامز  و جک برنستین ملاقات کنم. در این کنفرانس من استراتژی های معاملاتی جدیدی مطرح کردم، که برای تعداد قابل ملاحظه ای از حضار بسیار خوشایند و قابل تامل بود. نکته ای که بعدها متوجه شدم این بود که چرا در آن کنفرانس هیچکس در مورد شاخص های قیمتی پیشرو صحبت نمی کرد!

من در حال حاضر در بسیاری از کشورها که مراکز صنعت مالی جهان هستند، کنفرانس برگزار می کنم. در سال 1996 حدودا 22 بار در اقصی نقاط جهان سخنرانی داشتم و طی این مدت افراد شگفت انگیزی را ملاقات کردم.

سخنرانی در کنفرانس به واقع همانند معامله گری برایم لذت بخش است.

استراتژی معاملاتی خود را بطور خلاصه توضیح دهید.

من از یک استراتژی ترکیبی مبتنی بر قیمت و اندیکاتور استفاده می کنم.

در وهله ی اول روند غالب بر بازار را به وسیله ی اندیکاتورهای تعقیب کننده ی قیمت همچون میانگین متحرک تشخیص داده و سپس برای تعیین بهترین نقطه ورود به معامله بر اساس روند از یک شاخص قیمتی پیشرو مثل درصدهای فیبوناچی، استفاده می کنم. آخرین مرحله مربوط به تعیین حد سود/زیان است که معمولا این کار را هم به وسیله ی درصدهای فیبوناچی انجام می دهم. ساختار کلی استراتژی معاملاتی من این گونه می باشد اما هر کدام از این مراحل را بصورت کاملا منحصر به فرد انجام می دهم.

من برای رسیدن به این روش زمان زیادی صرف کرده ام. در دهه ی 80 میلادی بصورت تخصصی طی دو دوره ی سه ساله برای تسلط کامل بر مباحث و اجزای استراتژی های معاملاتی و یافتن بهترین تکنیک استفاده از ابزار فیبوناچی تحقیق کردم که این کار به بهترین نحو ممکن انجام شد. بنظرم ساختن یک اندیکاتور جدید زیاد کار سختی نیست، ولی یافتن بهترین روش استفاده از یک ابزار بسیار مشکل و زمان بر است.

لطفا یک نمونه از استفاده بهینه از یک ابزار تحلیلی برایمان مثال بزنید.

مثلا میانگین متحرک ها را در نظر بگیرید. بجای استفاده از میانگین متحرک با تنظیمات اولیه و استاندارد، از میانگین متحرک با تنظیمات تغییر یافته و شخصی استفاده می کنم. زمانی که در اواسط دهه ی 80 میلادی در این زمینه شروع به مطالعه و تحقیق کردم، هیچ نرم افزار کامپیوتری برای آزمایش میانگین های متحرک با تنظیمات مختلف در اطلاعات گذشته ی بازار (فراچارت: بک تست گرفتن) وجود نداشت و من فقط بر اساس محاسبات ذهنی و کاغذی این کار را انجام دادم. در گذشته برخی معامله گران به جای استفاده از قیمت بسته شدن (فراچارت: close) از قیمت باز شدن بازار (فراچارت: open) استفاده می کردند، در واقع هدف اصلی آن ها این بود که قبل از بسته شدن بازار، میانگین قیمت ها را محاسبه کنند.

با یک میانگین متحرک با دوره زمانی 5 روزه، فقط می توان اطلاعات قیمتی 5 روز گذشته را تجزیه و تحلیل کرد. بنظر من هیچ دلیلی برای استفاده از قیمت های باز شدن بازار (open) در محاسبات میانگین متحرک ها وجود ندارد زیرا در این صورت تحولات قیمتی روز گذشته در میانگین قیمت ها اعمال نمی شود. این نمونه ای از کارهایی است که برنامه نویسان بجای معامله گران انجام داده اند، در واقع نرم افزارها و پلتفرم های معاملاتی باید بر اساس ایده ها و نظرات معامله گران پایه گذاری شده و برنامه نویسان بدون هیچ دخالتی فقط این سیستم ها را در قالب کدهای برنامه نویسی در کامپیوتر پیاده سازی کنند. در حال حاضر من برای ساخت و بهینه سازی اندیکاتور شخصی خودم با یک شرکت سنگاپوری نرم افزاری که مالک پلتفرم Next View است همکاری می کنم. که بنظرم یکی از بهترین شرکت های نرم افزاری صنعت مالی است.