شیوه آغاز زندگی در کسوت معاملهگری با درآمد زیاد و ریسک کم را بیاموزید
آیا گاهی به بلومبرگ و یا به روز رسانیهای خبری نگاهی میکنید و با خود فکر میکنید، «وای چه عالی، ببین مردم چطور پول درمیآورند. شاید بهتر باشد که من هم به این کار مشغول شوم!» خب، چرا که نه؟ بازارهای مالی به روی همگان بازند و پول زیادی در آنها موجود است که میتوانید بخشی از آن را به خودتان اختصاص دهید. کافی است به ثروت عظیم جرج سوروس یا وارن بافت نگاه کنید. اما ورود به معاملات مالی بدون آنکه اطلاعی از آن داشته باشید، عاقلانه نیست. اگر اشتباه کنید، ممکن است ضرر زیادی متحمل شوید. بنابراین، پیش از آغاز زندگیتان در کسوت معامله گر، این بخشها را مطالعه کنید. در این بخشها قوانین مهمی که هر معاملهگر تازهکاری باید بداند، برمبنای تفکر یکی از متخصصان بازار، شرح داده شدهاند.
در بخشهای ذیل این مطالب را خواهید آموخت:
- همه معاملهگران خوب غیراحساساتی و حسابگرند؛
- چرا کسب درآمد از بازار با آموختن نحوه خواندن نمودار آغاز میشود؛ و
- چرا باید بازارهای گاوی و خرسی را دقیقا بررسی کنید.
هدف موسسه کارآفرین آوای مشاهیر:
اینها پرسش هایی هستند که سعی شده در این مقاله در موسسه کار آفرین آوای مشاهیر در راستای آموزش بورس در شیراز منتشر شده است . به طور مختصر پاسخ داده شوند. پس تا پایان با ما همراه باشید.
هر مع املهگر تازهکاری ممکن است در دامهای زیادی گرفتار شود و درنهایت بیش از میزانی که مایل است، پول پرداخت کند
آیا گاهی به معاملهگران مشهور بورس مانند وارن بافت فکر میکنید و با خود میگویید که چرا نمیتوانید مانند آنها زندگی کنید؟ بهتر است بدانید که این کار شدنی است! البته رسیدن به این جایگاه دشوار است، اما اگر برخی از خطرهای اولیه را بدانید کارتان بسیار آسانتر میشود. هنگامی وارد گود معاملهگری میشوید، خطر کارمزدها اولین چیزی است که لازم است از آن آگاه باشید. هر بار که معاملهای انجام میدهید، کارمزدی به کارگزار یا بانک پرداخت میکنید، و اگر مراقب نباشید، این کارمزدها پولی را که به معامله اختصاص دادهاید میبلعند. فرض کنید که معاملهگری فعالید و چهار روز در هفته روزانه دو معامله انجام میدهید و برای هر معامله ۱۰ دلار کارمزد پرداخت میکنید. در پایان هفته مبلغ کارمزدها بالغبر ۸۰ دلار میشود. اگر در سال ۵۰ هفته کارکنید، در پایان سال ۴,۰۰۰ دلار بهصورت کارمزد پرداخت کردهاید! اگر سالانه با ۲۰,۰۰۰ دلار معامله میکنید، این مبلغ ۲۰ درصد از بودجه شماست که صرف پرداخت کارمزد شده است. برای به حداقلرساندن هزینه کارمزدها، لازم است که در مورد کارگزاران و بانکهای مختلف تحقیق کنید و بهدقت خدمات و کارمزدهای آنها را با یکدیگر مقایسه کنید تا از پرداخت پول غیرضروری اجتناب کنید. یکی دیگر از مخاطرات کار لغزش است. لغزش بدین معناست که انجام سفارش با پولی کمتر ازآنچه که پرداخت کردهاید، امکانپذیر بوده است. اگر میخواهید از این خطر اجتناب کنید، باید نحوه صحیح سفارش دهی را بدانید. سفارشها بر دو نوعاند: سفارش محدود و سفارش به قیمت بازار. استفاده از سفارش به قیمت بازار مانند آن است که بگویید، «سهامی برای من بخرید» در این صورت قطعاً سهام را به دست میآورید، ولی نمیدانید به چه قیمت. اگر قیمت از ۵۰ دلار به ۵۳ دلار افزایش پیدا کرده باشد، ۳ دلار بیش ازآنچه در نظر داشتهاید، پرداخت میکنید. استفاده از سفارش محدود مانند آن است که بگوئید، «این سهام را به قیمت ۵۰ دلار برای من بخرید. در این صورت بیش از ۵۰ دلار پول پرداخت نمیکنید، ولی اگر کسی سهامش را به این قیمت نفروشد، سهام مزبور را به دست نخواهید آورد. به طور قطع سفارشهای محدود بهترین شیوه انجام کار است، زیرا از پرداخت پول اضافه برای سهام جلوگیری میکند. پرداخت پول زیادی، چه به کارگزاران و چه برای خرید سهام، یکی از مخاطراتی است که معاملهگران تازهکار با آنها مواجهاند، ولی خطرهای دیگری هم بر سر راه آنها قرار دارند.
معاملهگر خوب قمار نمیکند
اغلب مردم تصور میکنند که تجارت مانند قمار است. چرا؟ شاید چون هر دو راههایی پرخطر برای کسب درآمدبه نظر میرسند. اما در حقیقت اینطور نیست. معاملات بد ممکن است به قمار شباهت داشته باشند، اما معاملات خوب هیچ شباهتی به قمار ندارند. اگر مانند قمار معامله کنید، به احتمال زیاد سرمایهتان بهسرعت از میان میرود، زیرا قماربازان پولی را که وارد بازی میکنند بادقت کنترل نمیکنند. اما چطور بفهمید که دارید مانند قماربازان معامله میکنید. ناتوانی برای مقاومت در برابر وسوسه شرطبندی نشانهای قطعی است که قماربازی قهارید. اگر زمانی حس کنید که نیاز به معامله دارید و نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید، بدانید که در حال قمارید. بهتر است که یک ماه دست نگه دارید تا بتوانید این اشتیاق به خطر را کنترل کنید. نشانه دیگر این است که معاملات بر شما تأثیر احساسی داشته باشند. اگر سهام در جهتی که به نفع شماست حرکت کنند حس خوشحالی و قدرت پیدا میکنید، اما اگر در جهتی که به ضرر شماست حرکت کنند احساس بدی پیدا میکنید. معامله احساسی موجب میشود که برای رسیدن به احساسات مثبت پولتان را با قمار از دست بدهید. معاملهگران حرفهای احساساتی نمیشوند، زیرا میدانند که معامله صرفاً راهی برای کسب درآمد است و احساس نمیکنند که با برخی سهام ارتباطی احساسی دارند. یکی دیگر از خطرهای موجود برای معاملهگران، چه تازهکار و چه حرفهای، خودتخریبی است. در حقیقت، یکی از دوستان نویسنده دقیقاً همین کار را انجام داد. او در مشاغل داروسازی، کارگزاری و معاملهگری فردی ناموفق بود، اما در تصمیمگیریهای عجولانه استعداد داشت. او در اوج شغل معاملهگریاش سفری به آسیا کرد و موقعیتی عالی را بدون هیچگونه امنیت رها کرد. طبیعتاً، پس از بازگشت این موقعیت از بین رفته بود و تمام سرمایهاش نابود شده بود. چگونه میتوانید از چنین اشتباهات ویرانگری پرهیز کنید؟ آسان است:
مسئولیت و عواقب اقداماتتان را بپذیرید. بهعلاوه، تجارت خوب به این معناست که باید مسئولیت تصمیمگیریهایتان را بپذیرید. در بخش بعدی مطالب بیشتری در این مورد خواهید آموخت!
وقتی نوبت به بازار میرسد، سعی کنید که از جمع پیروی نکنید
هنگام بحث در مورد تجارت، دائماً از بازار حرف میزنیم، اما معنای دقیق این واژه چیست؟ تازهکارها تصور میکنند که بازار نهادی مستقل است؛ افرادی که زمینه علمی دارند، غالباً تصور میکنند که بازار ارگانی علمی است؛ ولی معاملهگران حرفهای میدانند که بازار صرفاً به معنای تودهای از مردم است که از روندها پیروی میکنند. برای آنکه به معاملهگری موفق تبدیل شوید، لازم است که از جمعیت بازار پرهیز کنید. ولی اندیشمند مستقل ماندن چندان آسان نیست. در حقیقت، غریزه انسانی ما را وادار میکنید که جویای امنیت جمع باشیم. برای مثال، در صورتی که شکارچیان عصر حجر به جمع سایر شکارچیان میپیوستند، احتمال بقای آنها بیشتر میشد و حتی اگر ببرهای دندان خنجری عصر حجر به راستی در والاستریت وجود نداشته باشند، بازهم این انگیزشهای بدوی بر معاملات روزمره ما تأثیر میگذارند. اما این تصمیمگیریهای بیفکران و آنی بسیار خطرناکاند و میتوانند به معاملات فاجعهآفرین منجر شوند. جنون گل لاله که در سال ۱۶۳۴ در هلند رخ داد، یکی از مثالهای تاریخی این امر است. قیمت گل لاله در حال افزایش بود و همه تصور میکردند که این روند ادامه خواهد داشت. بسیاری از مردم کسبوکارشان را رها کردند تا به تجارت گل لاله بپردازند. اما سرانجام همهچیز فروپاشید و مردم را در ورشکستگی و فقر باقی گذارد. اما چطور میتوانید از جمعیت دور بمانید؟ لازم است که این کار را با شناسایی مهمترین انواع رفتارهای گروهی در بازار آغاز کنید. بیایید بازار را ازنظر دو گروه گاوها و خرسها بررسی کنیم. گاوها بر روی بالارفتن قیمتها و خرسها بر روی پایینآمدن قیمتها شرطبندی میکنند. بالا رفتن قیمتها به معنای آن است که گاوها موفق شدهاند و خوشبینانه تصور میکنند که همهچیز بهخوبی پیش خواهد رفت. پایین رفتن قیمتها به معنای موفقیت خرسهای بدبین است. برای آنکه بفهمید آیا در بازار خرسی قرار دارید یا گاوی، لازم است که ابزارهایی برای تحلیل دقیقتر رفتار جمع در اختیار داشته باشید. تحلیل نمودار یکی از شیوههای بسیار مؤثر برای انجام این کار است که در ذیل شرح داده شده است.
برای تحلیل قاطع، لازم است که اصول نمودارهای میلهای را بیاموزید
آیا تا به حال شده نموداری از سهام یا شاخصی مانند اس اند پی ۵۰۰ را ببینید ولی نفهمید چه معنایی میدهد؟ با استفاده از تحلیل نمودار کلاسیک، میتوانید الگوهای قیمتها را شناسایی کنید و از آنها منتفع شوید. اما ابتدا لازم است که نحوه تشکیل نمودارهای میلهای را درک کنید. همهچیز به پنج جزء ذیل منحصر میشود، که عبارتند از: قیمتهای گشایش (ابتدایی)، قیمتهای بستهشدن (پایانی)، بالای میله (بیشترین قیمت)، پایین میله (کمترین قیمت) و فاصلههای بین بیشترین و کمترین قیمت. قیمتهای گشایش غالباً نظر تازهکاران درباره ارزش را نشان میدهند، زیرا این افراد غالباً صبح زود و قبل از سرکار رفتن به معامله میپردازند. قیمتهای بستهشدن، منعکسکننده تصمیمهای معاملهگران حرفهای است. اگر قیمتهای بستهشدن بالاتر از قیمتهای گشایش باشد یعنی احتمالاً معاملهگران حرفهای کلهشقتر از تازهکارها هستند و بالعکس. و این دقیقا همان دانشی است که با آن تشخیص میدهید در بازارهای گاوی هستید یا در بازار خرسی. بالای میله منعکسکننده حداکثر قدرت گاوهاست و حالآنکه بخش پایین میله نشاندهنده حداکثر قدرت خرسهاست. هنگام تصمیمگیری در مورد زمان خرید و فروش سهام (که در بخش بعدی مطالب بیشتری در مورد آن خواهیم آموخت)، لازم است که این نکته را به خاطر بسپارید. سرانجام، فاصلههای بین قسمت بالایی و پایینی منعکسکننده شدت درگیری میان گاوها و خرسهاست. اگر خواهان برآورد میزان فعالیت بازار باشید، لازم است که به این فاصله توجه کنید. فاصلهای با اندازه متوسط نشانگر بازاری آرام است. فاصلهای به اندازه نصف فاصله میانگین بازاری کساد را نشان میدهد و میلهای به اندازه دو برابر میانگین، نشاندهنده بازاری بیشازحد داغ است. طبیعتاً، لغزش در بازارهای آرام کمتر است، بنابراین هنگامیکه اختلاف میان قیمتها بسیار بالاست، از ورود به بازار خودداری کنید، زیرا این اختلاف شاخصی بارز از داغی بیشازحد بازار است.
شناخت حمایت و مقاومت کلید تحلیل کارآمد نمودار است
در بخش قبلی نحوه خواندن نمودارها و آنچه که این نمودارها در مورد بازار به شما میگویند، را آموختید. اما نمودارهای میلهای دو عنصر دیگر را هم نشان میدهند، و این عناصر به شما کمک میکنند که خُلق بازار را درک کنید. برای درک عنصر اول، لازم است که سطح قیمت را بررسی کنیم. وقتی خرید آنچنان شدید است که روند رو به پایین قیمت را متوقف یا برعکس میکند، شاهد حمایت هستیم. میتوانید حمایت را بهصورت زمینی تصور کنید که توپ بسکتبال را روی آن به زمین میزنیم و هر بار که این توپ زمین میخورد، مجدداً به هوا میپرد. برای یافتن سطح حمایت در نمودار میتوانید دو یا تعداد بیشتری از درههای نمودار را با خطی افقی به هم وصل کنید. از آنجایی که افرادی که در بازار فعالیت میکنند، حافظهای دارند، سطحی از حمایت وجود خواهد داشت. اگر قیمت سهامی که در حال کاهش بوده است در سطحی خاص متوقفشده و سپس افزایش یافته باشد، معاملهگران این سطح پایین را به خاطر میسپارند و هنگامیکه قیمتها دوباره به این سطح نزدیک شد، احتمالاً این سهام را خریداری میکنند. وقتی فروش چنان شدید است که روندی رو به بالا را متوقف یا برعکس میکند، بازار در حال مقاومت است. تصور کنید که توپی را به هوا میاندازید و این توپ پس از برخورد به سقف به زمین میافتد. سقف در این مثال نشاندهنده سطح مقاومت است. برای یافتن سطوح مقاومت میتوانید تحلیل نمودار را به کار بگیرید. به این صورت دو یا چند قله را با خطی افقی به هم وصل کنید. میانگین صنعتی داو جونز (یکی از مهمترین شاخصهای آمریکا) در فاصله سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۲ از یک مقاومت اساسی برخوردار بود. هر بار که روندی رو به بالا به ناحیه بین ۹۵۰ تا ۱۰۵۰ میرسید، متوقف یا برعکس میشد. از آنجایی که این منطقه مقاومت بسیار قدرتمند بود، معاملهگران آن را «گورستانی در آسمان» نامیدند. اصولاً، هنگامیکه به سطح مقاومت میرسید – پیش از آنکه قیمتها افت کند- باید فروش را آغاز کنید و خرید را در سطح حمایت – هنگامیکه قیمتها در پایینترین سطح قرار دارند – انجام دهید. در حقیقت، بسیاری از معاملهگران غالباً خرید را در منطقه حمایت و فروش را در منطقه مقاومت انجام میدهند و این امر موجب تحکیم بیشتر این سطوح میشود.
قطعنظر از چیزی که معامله میکنید، همواره نقدشوندگی و نوسانات را مدنظر قرار دهید
شما میتوانید چیزهای زیادی مانند سهام، اختیارمعامله ، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) و قراردادهای آتی را معامله کنید، که هر گروه مزایا و معایب خاص خود را دارد. اما سهام بیش از هر چیز معامله میشوند و برای تازهکارها از هر چیزی مناسبترند، زیرا درک آنها آسانتر است. اما این به معنای بیاحتیاطی در هنگام معامله سهام نیست. در حقیقت دقت هنگام تصمیمگیری در مورد تعداد سهامی که میخواهید معامله کنید، کاملاً ضروری است. نویسنده تنها عددی تکرقمی از سهام را در طول هفته بررسی میکند، ولی برخی از دوستانش، هر باردهها سهم را بررسی میکنند، تصمیمگیری در مورد تعداد سهام به عهده شماست – فقط از توانایی مدیریت کارآمد سهامتان مطمئن شوید. قطعنظر ازآنچه که برای معامله انتخاب میکنید، همواره باید دو معیار را در نظر بگیرید: نقدشوندگی و نوسانات. نقدشوندگی عبارت از میانگین حجم روزانه سهام معامله شده است. هرقدر نقدشوندگی بالاتر باشد، معامله آسانتر است. نویسنده شخصاً هنگامی اهمیت نقدشوندگی را درک کرد که گرفتار ۶,۰۰۰ سهم از سهامیشد که هرروز فقط ۹,۰۰۰ عدد آن معامله میشد. برای رهایی از شر آنها، او مجبور شد که چندین معامله انجام دهد و کارمزد پرداخت کند و دچار لغزش شود. برای آنکه هرگز در این وضعیت قرار نگیرید، فقط روی سهامی تمرکز کنید که با نرخ بالای یکمیلیون عدد در روز معامله میشوند. نوسانات عبارت است از حرکات کوتاهمدت قیمت سهام. هرقدر نوسانات بیشتر باشد، فرصت بهدستآوردن پول – و نیز ازدستدادن آن – افزایش مییابد! اندازهگیری نوسانات با استفاده از ضریب بتا انجام میگیرد که نوسانات سهامی خاص را با معیار آن مقایسه میکند. معیار عددی عمومی، مانند شاخص بازار، است که بیانگر سلامت بازار است. برای مثال، اگر بتای دو داشته باشید، بدین معناست که اگر معیار پنج درصد افزایش یابد، این سهام احتمالاً ده درصد افزایش مییابد و بالعکس، اگر معیار کاهش یابد، احتمال کاهش این سهام دو برابر میشود. بهتر است که تازهکارها کار را با بتای پایین شروع کنند، زیرا این کار ضرری را که ممکن است طی معامله متحمل شوید محدود میکند. چیزی که میخواهید معامله کنید به اولویتها و مهارتهای شما بستگی دارد، ولی همواره نوسانات و نقدشوندگی را مدنظر قرار دهید.
دو قانون ساده را برای کمینهسازی ریسک به کار بگیرید
مهم نیست چه سود بزرگی در معامله کسب کردهاید، بدون مدیریت ریسک مناسب ممکن است همه سرمایهتان در عرض چند دقیقه از دست برود. اگر میخواهید امنیت داشته باشید، باید از دو قانون کلیدی پیروی کنید. اولین قانون، قانون ۲٪ است. این قانون مانع از آن میشود که بیش از دودرصد از سرمایه معاملاتی خود را برای یک معامله واحد به خطر اندازید. برای اجرای این قانون، لازم است که چند عامل را مدنظر قرار دهید. مثال ذیل، به درک این قانون کمک میکند. فرض کنید که در حساب پساندازتان ۵۰,۰۰۰ دلار سرمایه معاملاتی دارید، قانون ۲% حکم میکند که در هر معامله فقط میتوانید ۱,۰۰۰ دلار (= ۰۲/۰ × ۵۰,۰۰۰) از سرمایهتان را به خطر اندازید. اکنون تصور کنید که میخواهید سهامی به ارزش ۵۰ دلار را خریداری کنید، و برای محدود کردن ریسک ضرر، سفارش توقف را در ۴۸ دلار تعیین میکنید. سفارش توقف بدین معناست که وقتی قیمت سهام به میزانی مفروض پایین آمد، این سهام به طور خودکار به فروش میرسند. در مثال ما، شما به ازای هر سهم ۲ دلار را به خطر میاندازید. اگر اجازه داشته باشید که ۱,۰۰۰ دلار را به خطر اندازید، حداکثر میتوانید ۵۰۰ سهم خریداری کنید. قانون ۲٪ یکی از کارآمدترین راههای کمینهسازی ضرر است. قانون دومی که لازم است اجرا کنید، قانون ۶٪ است. این قانون حکم میکند که اگر ضرر ماهانه بهاضافه ریسک معاملات باز به ۶٪ از سرمایه معاملاتی برسد، در آن ماه نمیتوانید معامله جدیدی بازکنید. بیایید نگاهی به کاربرد عملی قانون ۶٪ بیندازیم. کار را با محاسبه ضرر کلی این ماه آغاز کنید، سپس ریسک جاری در معاملات باز را به آن اضافه کنید، با استفاده از مثال قبل، این ریسک ۱,۰۰۰ دلار یا ۲ درصد است (یعنی، ۵۰۰ سهم با ریسک بالقوه ۲ دلار برای هر سهم). این دو عدد را به یکدیگر اضافه کنید. اگر حاصل جمع برابر با ۶ درصد از سرمایه شما باشد، بهتر است که پیش از پایان ماه از باز کردن معاملات جدید خودداری کنید!
به کمک دفتر روزنامه معاملات خود را در مسیر صحیح نگاهدارید
آیا شنیدهاید که «فقط اموری قابلبهبودند که قابلاندازهگیری باشند»؟ همین گفته در مورد تجارت هم صادق است، جز آنکه اندازهگیری صِرف کافی نیست. نگهداری سوابق سنگ بنای تجارت موفق است زیرا در گسترش و حفظ انضباط به شما کمک میکند. در معاملات، اهمیت نگهداری منظم سوابق قابلمقایسه بااهمیت کنترل وزن است. اگر وزنتان را ندانید و ندانید که آیا وزن شما در حال افزایش یا کاهش است، چگونه میتوانید به نتیجه مطلوب دستیابید؟ همین نکته در مورد تجارت هم صدق میکند. اگر میزان سود یا ضرر خود را ندانید، چگونه میتوانید از بهبود استراتژیهایتان در آینده اطمینان حاصل کنید؟ داشتن دفتر روزنامه یکی از مؤثرترین شیوههای نگهداری سوابق است. مرور معاملات ثبت شده در دفتر روزنامه، پس از گذشت یک یا دو ماه از فروش، به شما کمک میکند تا برای فروشهای آتی آماده شوید. غالباً سیگنالهای تجاری که در ابتدا مبهم و سردرگم کننده به نظر میرسیدند.